متین خوش زبون
سلام دوستای گل نی نی وبلاگی خوبین خوشین؟
تو این پست حرفای گل باقالی رو میخوام ثبت کنم
جدیدا خیلی حرفای قلمبه میزنه یه جوری که این ریختی میشه آدم
* با خانم دوست همسری رفتیم بیرون با ماشین اونا...بعد دوستم به متین گفت منو دوس داری متین هم رک و روراست گفت:نه!!
اونم برگشت گفت خیله خب دیگه سوارماشینم نمیکنمت؟!؟
متین هم برگشته میگه:ماشین تو نیس ماشین عمو حمیده(شوهرش)!!!!!!!!!!!!!
این بچه س ما داریم؟!؟
* تو خیابون تو بغلمه خسته شدم بهش میگم مامانی یکم راه برو...
میگه: نه مامان کمرم درد میدیره(میگیره)
*باز تو خیابون تو بغلمه(من خیلی کم میرم خیابون)یه آن پام پیچ خورد ولی خودمو نیگه داشتم...نخوردم زمین..
متین میپرسه چی شد؟
میگم هیچی نزدیک بود دوتایی بیفتیم زمین...
میگه :خب موآظب باش
*بازم توخیابون....نه یهنی تو یه مغازه
داشتیم وسایلو نیگا میکردیم با دوستم ...
بعد دوستم ب متین میگه اینا خوشگلن نه؟
متین میگه آره خوچلن!!!
بعد دوستم میگه خب خاله ژون برام میخری؟
متین:نه خوچل نیستن خاله نیگا؟!؟!؟
*دم گوشش یواشکی میگم مامانی ب بابا بگو میوه بخره!!!
میگه :نه مامانی! میریم خونه مامان جون میخوریم
من
متین
همسری
الان دیگه یادم نیس...اما به محض به خاطر اوردن مینویسم دوستان گلم