خرید عید
بازم سلام دوستان عزیز جان....
از اونجایی که ماهم ایرونی هستیم تصمیم گرفتیم واس گل پسری خرید عیدکنیم و دیروز دلو زدیم به دریا و راه افتادیم....
بقیه ماجرارو به روایت تصویر به خدمتتون عارض میشم....
اول....
جاتون خالی دست دیوونه ی خونمون رو گرفتیم و رفتیم بازار گل..
گل منو دیدین؟
واس سفره هفت سین چیزی میخواستم که دست آخرم فقط تنگ خریدم ....
بساط ماهی و سبزه و سفره هفت سین هم داغ داغ بود و متین هم لذت میبرد و گهگاه پاهم تو کفش فروشنده هامیکرد
تاحالا این همه ماهی یه جا دیده بودین عایا؟
خلاصه کلی کیف کرد اقا متین ما
دست نزن بچه!!!!!!!
گلمنگل مامان
حالا کارمون تموم میشه میریم سمت بازارفردوسی آخه اغلب لباسهای متین رو از اونجا میگیرم....
داستان از اینجا شروع میشه...
متین نق نقو میشود!!!!!!
نق نق ...گریه...جیغ ...فریاد.......
متین:من قطار
مامان بابا:بفرمایین عسلم خوشگلم
متین:من توتو ...
مامان بابا:بفرما
متین درحال جیغ:من هاپو
بابا مامان:بیا
متین:این نه گمزه(قرمزه...)
بابا مامان:بیا
متین:اینا نه...قطار....قطار(گریه)
بابا مامان:
سوارقطارمیشه باز جیغغغغغغ....
مامان بابا :باز چیه؟
متین: بستنی میخامممممممم.....
مامان بابا:
بستنی میخوره و خدارو شکر ساکت میشه..یکی نیس بگه خب همینو اول بگو...ملتو علاف کردی...یا قند خونش افتاده بوده یا بستنی خونش
بالاخره میریم سراغ قسمت خوب ماجرا...یعنی...خرید....
خریدتموم میشه..بازم...... قربون امام رضا برم.....
واس همتون دعا کردم...جاتون خیلی خالی
دل همتون خوش و تنتون سلامت....
واینم وروجک شیطون ما خسته و هلاک.....
فدات بشم من
اینم خریدای متین:
کتش...
پیراهن:
شلوار:
کفش:
وهمش:
خوش باشین