اختتامیه تابستون93

سلام ب دوست جــــونای مهربونم

ممنون ازتون که همیشه با کامنتای خوشگل و با محبتتون بهمون لطف دارین

این پست هم بعنوان اختتامیه تابستونه....

امیدوارم بازم یادگاریاتونو از مون دریغ نکنین

با افتخار ازتون دعوت میکنم بفرمایین بریم سراغ روایت این روزها مثل همیشه بیشتر ب روایت تصویر

یه عروسی  برای 20 شهریور

عروسی دخمل دوست بابای من بود که من و متین بدو بدو رفتیم..بدون شو شو...خخخخخخ

   ژستتو قربون...خخخخخخخ

اینم عکس ماشین عروس که من خیلی دوسشدارم ینی من هرچی ب عروس و عروسی ربط داشته باشه دوست دارم

خخخخخ

ماشینشون جالب بود یاد ماشین عروس مامانم اینا افتادم..(انگار خودم بودم..خخخخ)

این اقاهه بابام نیستا...

 خب این هم یه صبونه صبح جمعه مهمون مرد منزل...

فاتحه  گازم خونده شد ولی ارزش داشت..خخخخ

متین رو کله صبح بیدارش کردم اونم از عشق اتیش و سیخ نشسته بود منتظر..

متین:ای خدا پس کی اماده میشه؟!؟!؟

پسرمهربون نقاشم  هواپیما کشیده ..ب مامانم میگه میخام ببرمت کربلا..الهی فداتشم

حاوای هویججججج

اصن بچه ب این فعال و پرکاری دیده بودین؟

بدون شرح

بوی ماه مهر

متین وسط بوی ماه مهر

این وسایلو از نمایشگاه پاییزه خریدم...متین از ماژیکا خوشش اومده..

و منم با مداد رنگی ها کیف میکردم..

مدیونین فک کنین برا خودم وسیله خریدم..خخخخخ

متین اومده میگه مامان چرا پا نداره..صبرکن براش بکشم...

و اینم نتیجه...

پسر کاریه مامان

کامیون سواری ب سبک متین

وقتی شب میری خونه دوست جونی و غافلگیر میشی...

چ حالی داره..به به به

بوس پارسا جونی

پارساگلی و دانیال جون دوستای متین گلی..

متین ب مامانم میگه میخام برم حرم دعا کنم خدا بهمون پارسال بده!!!!

وقتی متین  بی خوابی ب کله اش میزنه...

ای خدا...منم باهاس چرت بزنم

بعد تا لنگه ظهر میخابی اینجورییییی

متین دوچرخه سوار

متین و علیرضا

کارای یه دفعه ای از متین گلی

چقده شیطونی تو....

جمعه 28-6-93رفتیم بوژان..بوژان یکی از روستاهای ییلاقی شهرستان نیشابوره که خدایی چیزی از شاندیز طرقبه کم نداره .من سری اولم بود رفتم خیلی خوشم اومد...

یه  باغ موزه هم داشت که خصوصی بود و اقاهه خودش جمع اوری شون کرده بود

جالبه ..عکساشو ببینید و تونستین حتما برین!!!

ورودی باغ

ورودی درب موزه..

و....

این پوست شترهشتر بینوااااااا

نمای کلی...جاش خیلی کوچیک بود ..فک کنم خونه خود اقاهه بوده قبلا که تبدیل ب موزه شده....

ولی همه چی mp3 توش چیده شده بود

و

متین که اصلا فاز عکس نداد..و غر میزد...

کرسی رو ببینین چ خوشگله...

اینم عکس یه بچه اس که عین متین فاز عکس نداده..

لباس سنتی هم کرایه میدادن و عکس میگرفتن..

اینم اخرش که متین گیر داده میگه میخام سوار ماشین شم....

بعدش چون خیلی هوا سرد بود اونجا نمیشد توی باغش نشست و چیزی خورد رفتیم داخل شهر و یه کافی شاپ یابیدیم تا ی چیزی بخوریم..اما متین خان  هوس کیک میکنه و بهونه میگیره و قهررررررر

 بزور اومده داخل...اما ناراحته ....

و....ینی همه نیگامون میکردن

رفته نشسته ی گوشه رو زمین و قهره...

من  و همسری:

متین:

مردم:

فک کنم با خودشون میگفتن معلوم نیس زن بابایه این دختره بچه ش قهرکرده گریه میکنه اینم هرهر میخنده و عکس میندازه...خخخخخخخخخخخ

خوب بود کسی مارو نمیشناخت..ماهم در کمال خونسردی طالبی بستنی مونو خوردیم جاتون خالییی

یه دل سیر هم خندیدیم....خخخخخخ

اصن ننه بابا با هم خُلیم...خخخخ

قهرمیکنیا؟

و اخرش بابایی بردش قنادی..و متین ما هم بعدازکلی بهونه گیری ب چندتا دونه نون خامه ای رضایت داد..

 اینم آخرش..

جاتون خالی خیلی خوش گذشت

*************** 

خونه ما یه موش کوشولو داره که ب همه چی ناخونک میزنه..

وقتی همسرجونی خلاق میشه و الاغ می درسته...خخخخخ

 البته نظر من اینه بیشتر شبیه  سالتو پوسه(نوعی دایناسور)  تا الاغ..

متین داره به سالتوپوس خِپِل غذا میده..

وقتی متین یاد پاپوش های نوزادیش میفته و....

میگه:مامان مثه مَچایی میمونه؟!؟!؟!(مَچایی:دمپایی)

الهی بگردم چه پاش قرمز شده از بس تنگولی بوده...

مدل نشستن متین سرسفره؟!؟!؟!

میگه مثل باباجون نشستم..باباجون جونم یه مدت کمرشون درد میکرد نمیتونستن راحت سر سفره بشینن واس همین اینجوری نیم خیز میشستن که متین بلا هم یاد گرفته....

ایشالا خدا ب همه پدر مادرا سلامتی بده..آمین

آره دیگه تابستون ماهم  با شیطنتای متین اینجوری گذشت و تموم شد

امیدوارم اغاز فصل جدید اغازی باشه برای همه خوشی ها برای شما...

ایشالا اونایی ارزوی مادرشدن دارن ب ارزوشون برسن

اونایی مسافردارن..بسلامتی مسافرشونو بغل بگیرن

و اونایی که نی نی دارن خدابراشون نگه داره و

کمک کنه سالم صالح بزرگ شن

خداجونم همه پدر مادرا رو واس بچه ها نگه دار

ب امیدموفقیت همه بچه محصلا اعم از ریز و درشت و تو هر مقطع تحصیلی

تابستون هم اولش با جام جهانی و مسی و قوچان نژادشروع شد..ماه رمضون و ماه عسل و..ما همه باهم رفیقیم...غزه و داعش و چالش سطل اب یخ و روغن پالم و دلاوریهای والیبالیست ها و حالاهم اینچئون....

با همه پستی و بلندی ها تموم شد..

روزهای خوب و خوشی رو براتو ن  ارزو دارم

دوستتون دارم