【ツ】گلواژه های گلپسر【ツ】
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
ایشالا که حال دلتون خوب باشه...
تازه شم خواستین خودم یه تنه غماتونو پر پر میکنم..والا
این پست اختصاص داره ب بیانات دُریّن و زَریّن
جناب متینُ الســــــــــــــــــــــــلطنه
برج میلاد : جُرب میلاد
خطرناک : تَطرناک
ماساژ بده : ماشاژ بده
وایمیستم : واس میشم
گریه میکنه : زِر زِر میکنه
گیرکردم : زیر کردم
محمد امین : حَمَمین
عموعلی و امیرعلی : علی علی
کجا : توجا
فوتبال : توپ بال
کفش : مَچ
دمپایی : مَچایی
فاطمه : تاپنه(tapeneh)
کُشتی : آشتی
ساکت : کاست
دوچرخه : ا َ خه
براش لالایی میخونم یادگرفته میخونه:
لا مولا دلُم تنگ شــــــــــــــــــــــــــــــــده
(یا مولا دلُم تنگ اومده....
شیشه دلُم ای خدا زیر سنگ اومده)
*پرچم میبینه شعرمیخونه:ایران..سرزمین من
*با دوچرخه ش تندی پا میزد بهش میگم متین میخای کجا بری؟
میگه میخام برم کربلا
(توضیح عکس:
روزای عید ازبس شیرینی میخورد..از دستش قایم کردم و اینجا وقتییه که یواشکی برداشت و فرار کرد و منم مچشو گرفتم...)
*میخایم بریم بیرون بهش میگم دم در وایسا منم بیام باهم بریم...میگه:من اینجا واس می می شم پارکینگ واس میشم...
خندم گرفته میگم:بهت میگم صبرکن باهم بریم
متین:گفتم واس می می شم...
من:صبرکن بیام...
متین:بذار برم...دعوامون میشه ها؟!؟!
بچه س ماداریم!!!
*تو خیابون داره راه میره یه دفعه دیدم بدو بدو ترسیده اومد سمتم میگم چی شد؟
میگه این موتوریه بیشرف نزدیک بود بزنه بهم؟!؟!؟!
*دوستم کفش کتونی پوشیده بود رفته بهش میگه:خاله! اینا چیه پوشیدی..این کفشا واس آقاهاس...
برو کفشای خودتو بپوش خو...
دوستم:
من:
متین:
*****
قایم باشک مدل متین:
دَ بی تی چه پنجا تَست هفتاد تَست..... بیام؟
یه سری من نبودم تنها خونه مامان اینا بوده بعد هانیه دخمل عمو هم که اونجا بوده با متین بازی میکرده متین میزنتش...بعد مامانم بر میگرده میپرسه چرا میزنی؟
متین:خب مامانم نیس اعشابم خرده....
دخمل عموم:
متین:
مامانم:
من:خخخخخخبدجنسم خودتی
خندم گرف خو چیه مگه
این داستان ادامه دارد....