چشمت روز بد نبینه...
سلام دوستای خوبم... دیشب ی بلایی سرم اومد مردم از استرس..فک کنم سکته رو رد کردم.... قصه از اونجا شروع شد که باز متینم سرما خورد الهی بگردم.... نمیدونم از کجا؟یا از کی گرف...دیگه سرما خورد بردمش دکتر.. دکتر دواش داد... دیگه شوخی نمیکنم خب... خلاصه داروهاشو دو روزه بهش میدم ولی فرقی نکرده..هنوز میسرفه!!!! تا اینکه دیشب تو اتاقش خواب بود .... ساعتای 4 صبح بود دیدم صدام میزنه ب حالت گریه و مامان مامان میکنه.... فک کردم مثل شبایی که آب میخواد بیدارمیشه.. رفتم پیشش ببینم چی میگه.. تا رفتم دیدمش خشکم زد... خدایا چی شده؟ ...