اندر حکایت متین :)
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
خوبین؟ایام به کامه؟
ایشالا شادباشین و سلامت همیشه
عزاداریاتون هم قبول باشه ایشالا
بی مقدمه میرم سراغ نقل خاطرات این روز ها ی
متیــــــــن
* * *
من: متین اگه یه عالمه پول بهت بدن چیکا میکنی؟
متین: (باهیجان و با توجه ب عکس) یه خونه میخریییییییییییم!!!
تحت تاثیر تبلیغات فروشگاه 5040
بالاخره برا بچمون طبل خریدیم البته نخریدیم علیرضا اینا اومدن خونمون اون خریده بود متینم دیگه نداد بهش ببره طفلکی!!!!
شباول محرمه و متین با باباییش از مسجد اومدن!
پسرم هرشب با باباییش میره مسجد
یه دلیل خیلی جالبش که متین از باباش جدا نمیشه،عشق میکروفن بودن متینه که چون گهگاهی باباش هم مداحی میکنه اونم میتونه از فرصت استفاده کرده و میکروفن دست بگیره!
متین تبلت باباجونو برداشته بابا بهش میگه:طبلتو بده برا من تا من تبلتو بدم برای تو!!!
خخخخخخخ
متین و تبلت ببخشید طبلش!
متین عشق طبل ما حتی در حین بازی هم دست از طبلاش بر نمیداره...
همچین مرتب گذاشته ی گوشه!!!!!
گوشه سمت راست کله همسری ِ اینجانب هست که میبینین!
مدیونین فک کنین نشسته تو نوبت بازی کنه هاااااا
کودک درون همسری همچنان فعاله چنانکه در عکسهای بعدی هم حضورش محسوسه!
برج در حال فروریختن..شکار لحظه س
اصن یه وضعی!!!!
محرمه و .....
ماربازی!!!!
بازم مدیونین فک کنین من بازی کردم!؟
دستا باللا!!!!!!!!!!
سوژه:
قاشق جیبی!
ب این ووی گولندزج قاشق جیبی..خخخخخخ
این قاشق همسریه وقتی میره کوه میذاره جیبش!!!!!
* * *
بچم غیر از تو خونه ، تو مسجد خودشو هلاک میکرد!!!
اجرت با امام حسین عسیس مادررررر
وقتی نصفه شبه و متین نمیخابه و به من میگه شترمو (خخخخ..زرافهه رو میگه شتر)بخوابون!!!
من:
شتر:
متین:
هنوز من:
.......
دخمل عمویی ِ متین گلی ، نرگسی!
این عکسو از گوشی ِ داداش همسری گرفتم میذارم یادگاری بمونه
نرگس گلی ....مهرماه در عنفوان کلاس دومی!
وقتی پای متین خش بشه(الهی بگردم)
دفترنقاشیه انگارررر
این FIRST AID هست که ب داد میرسه و یه ساعت سر بچه مورد نظر رو گرم میکنه!!!
این امیرعلی گلپسر دوست همسریه...
خیلی برام مهر داشت...نازی!!
یه دونه پسرم داره میره مسجد!
واینم تیپ بعد ازمسجد!!!!
جوراباشو میگف اینجوری بپوشم براش تا مثله اقا پلیسه بشه!؟
عجب بارونای خوبی هم می اومد!
وقتی متین با طبل خودش اقناع نمیشه و طبل گنده میخاددد
این چوب طبل رو از هیئت گرفته تا صبح ببره برای مراسم تاسوعا!
روز تاسوعا:
اولش که رفتیم هیئت قهر بود و میگف من طبل گنده!
اما بعد راضی شد با طبل خودش بره!
عشقای من!
و خوندن همسری عزیزم
اینم خواب خوش ِخستگی بعد از این همه را رفتن!
طفلان مسلمن انگار
متین،نگار،امیرعلی،یکی هم اونور افتاده امیر محمد!
و چون عاشورا همسری اینا تو مسجد کلی کار داشتن شب رو مردونه یه جا خوابیدن تا هم زودتر بزنن بیرون و هم یه جا باشن و ما هم با جاری و دو سه تا خانم دیگه رفتیم یه جا!با 8 تا بچهفک کن!
خدا رحم کرد خونه آپارتمانی نبود!
اینجا ساعت 12 شبه و هنو دارن بازی میکنن!!!
صبح عاشورا:
هوا سرد تر از دیروز...اما هیچ چیزی نمیتونه مارو از رفتن منصرف کنه
ماشالا ب این جمعیت عاشق:
ماشالا ب جمعیت..
حرم که نمیشد رفت!عکسارو از نت گرفتم!
ولی دیروز(جمعه)حرم بودم..جای همتون خالی..خیلی حال داد!
خوشحال میشم وقتی حرم شلوغه..ایشالا همتون قسمتتون بشه بیاین و حاجت روا باشین!
تا یک قدمی ضریح رفتم اما برگشتم چون دوس ندارم با هل دادن مردم ب ضریح برسم!
بنظرم زیارت نباید باعث ضایع شدن حق از بقیه و اذیت کردن دیگران باشه!
خداکنه ی روزی هممون ب این نتیجه برسیم نه اینکه مثله خانومی که دیروز دیدم چادرشو بست ب کمرش و استیناش رو زد بالا و یه یا امام رضا گفت و حمله ور شد ب سمت ضریح و با تنه زدن خودشو رسوند...
نمیدونم چرا حس میکنم این زیارتا قبول نی...
شاید یه سلامی که شمایی که دوری بدی و قبول باشه!
سوژه 2:
آفرین واقعا...
ایشالا ب هر نیتی اینکارو انجام میدین خدا براتون بسازه
مراسم خیمه سوزی:
و شام غریبان فرزندان امام حسین:
خداروشکر که امسالم محرم رو دیدیم!
ایشالا از همتون قبول باشه!
خیلی دوستتون دارم
شاد باشین!